نشریه گل سرخ ترانه- یاران ایرج جنتی عطایی

نشریه گل سرخ ترانه- یاران ایرج جنتی عطایی
نشریه گل سرخ ترانه- یاران ایرج جنتی عطایی

نشریه ی خلاف جریان

نشریه ی خلاف جریان
نشریه ی خلاف جریان

Friday, August 28, 2009

از تیرباران مائو گریخته بود یا شاید از اردوگاه کار اجباری استالین وبه رسم زندگی واقعی الخاندرو مایتا دور شده بود ازاین همه ریشه های اخته گر نقاب دار درفصل اخر سیاست رمانتیک.

شما بگویید رفقای دیروز، در این بی ریشه گی با این تن رها ولخت در هجوم باد چه کند؟

اعتراف به عشق نبايد چندان سخت باشد. من عاشقم . بودن تو و ادامه ی این عشق خوش رنگ ترین اتفاق این روزهایم است. نازنینم ممنونم برای بودنت و برای تحمل کردن هایت.
با تو با تو اگه باشم وحشت از مردن ندارم
لحظه هام پر می شن ازتو وقت غم خوردن ندارم

ایرج جنتی عطایی


Wednesday, August 26, 2009


دادگاه مجید اشرف نژاد از فعالین دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب صبح روز سه شنبه برگزار گردید و حکم سه

سال زندان تعلیقی به مدت سه سال برای وی صادر گردید.

این دادگاه بدون حضور وکیل برگزار گردید.

اتهامات وارده عبارتند از:

۱. اقدام علیه امنیت ملی

۲. برهم زدن نظم عمومی با تبانی قبلی

و ...

Tuesday, August 25, 2009

جنبشی علیه سنگسار، زندان، شکنجه



Saturday, August 22, 2009

می گويم : من دوست دارم تو گاهی فقط برای من باشی ... پيرمرد عصبانی می شود ! او فکر می کند نبايد می گفتم : من دوست دارم ! حسابی لجش می گيرد . می آيد طرفم . صندلی را می گذارد درست اين جا ، رو به روی من . با پاهايش لئو را پس می زند می گويد : من دارم نوشته های تو رو زندگی می کنم . اونا فقط نوشته های تو نيستن . اين ورقا زندگی منن . می فهمی بچه ؟ ...
انگار که پيرمرد چيزی نگفته باشد . پيرمرد را بر می گردانم کنار آتش شومينه . صندلی را می گذارم سر جايش . می نويسم : من دوست دارم تو گاهی فقط برای من باشی و بنشینی کنارم و برایم ترانه بخوانی. می نويسم : پيرمرد دفترچه اش را بر می دارد . داد می زند : لئو زود باش . می رود کنار شن های ساحل منتظر، تا من بيايم . تا برايم ترانه بخواند . هوا شرجيست . ابرها نيستند . کلی ستاره . کلی فکر . کلی آهنگ .... کلی زندگی امشب کنار ساحل جاريست . موج ها می آيند روی انگشتهای من و پيرمرد . می گويم : پيرمرد خيلی بهش فکر نکن . من و تو همیشه با همیم ،حتی اگه کنار هم نباشیم. پیرمرد به من نگاه می کنه و می گه: تو همیشه منو داری نگران هیچ چیز نباش.
روی شن های دراز کشیدم؛ لئو کنارم با یک چوب بازی می کنه، پیرمرد رفته. ومن نگرانم. اون پیرمرد داستان ها و کاغذ های شطرنجی منه. اون پیرمرد منه نمی خواهم برود به خواب یک نویسندهء دیگر ، یک نویسنده مهربان تر . برود به کاغذ های این و آن و مرا تنها بگذارد با سفیدی کاغذ های شطرنجی ام . د

Thursday, August 20, 2009

شب گرمی بود، خانه نیز. با این ترانه عاشقی می کردم. به روزهایی فکر می کردم که عشق پیروز خواهد شد .

شب سردیست. خانه نیز. به فردای بی عشق فکر می کنم .عشقی که شکست خورده است.


اي ماه ببين كه شب چه زيباست
يار آمده، يار آمده اينجاست
هنگامه‌ي عرياني دنياست
هنگام ترنم و تماشاست

يك شاخه گل سرخ
يك جام شراب
يك آينه تن يار
اي ماه بتاب

يك پچ پچه آواز
يك شعر نياز
يك زمزمه خواهش
يك وسوسه ناز

اي ماه ببين كه شب چه زيباست
يار آمده، يار آمده اينجاست
هنگامه‌ي عرياني دنياست
هنگام ترنم و تماشاست

اي ماه بتاب امشب، اي ماه بتاب
تا پيكر دلدار و تا بستر عشق
فانوس بزرگ دلبرانه، اي ماه
از اول شب بتاب تا آخر عشق

اي ماه ببين كه شب چه زيباست
امشب همه‌ي جهان همين جاست
" ایرج جنتی عطایی"