نشریه گل سرخ ترانه- یاران ایرج جنتی عطایی

نشریه گل سرخ ترانه- یاران ایرج جنتی عطایی
نشریه گل سرخ ترانه- یاران ایرج جنتی عطایی

نشریه ی خلاف جریان

نشریه ی خلاف جریان
نشریه ی خلاف جریان

Monday, November 30, 2009

تمام لحظه های دوری و هراس اینکه دیدار دوباره اتفاق نیفته
به چشمانت و سکوت های پیاپیت فکر می کنم.

تو از چشمای من خوندی که از این زندگی خستم

کنارت اونقدر آرومم که از مرگ هم نمی ترسم
تنم سرده ولی انگار تو دستای تو آتیشه
خودت پلکامو می بندی و این قصه تموم می شه
هنوزم می شه عاشق بود ، تو باشی کار سختی نیست

Thursday, November 26, 2009

بار ديگر تجربه سنديكا و سنديكاليسم نشان داد سرمايه داري در مقابل اتحاد مبارزه طبقه كارگر بسيار شكننده است اعتصاب سراسري توسط (kesk ve disk ve memur sen) كه با شركت بيش از دوميليون و نيم شركت كننده چرخ سرمايه در سرتاسر تركيه را متوقف كرد. مرگ بر سرمايه داري زنده بادسوسياليسم

Wednesday, November 25, 2009




عشق همان ترانه ایست که تو زمزمه می کنی
آزادی همان آغوش رهایت است که حصار هارا در هم شکست



Tuesday, November 24, 2009

"هردم از این باغ بری می رسد"

تصمیم داشتم مدتی این وبلاگ را به روز نکنم ، اما پاسخ عباس کیارستمی به نامه سرگشاده بهمن قبادی و تشابه دفاعیه ایشان با سخنان گهربار سرکار خانوم شاه ماهی آواز " گوگوش" و آقای صدا " ابی " مرا تشویق کرد که تکه ای ازسخنان هر سه هنرمند متعهد و مردمی را برایتان اینجا بگذارم تا " شما خود حدیث مفصل بخوانید از این مجمل"


من ترانه‌ی اجتماعی را دوست دارم و ترانه‌ی اجتماعی می‌خوانم، دوست ندارم ترانه‌ی سیاسی بخوانم چون ترانه‌ی سیاسی، ترانه‌ی تاریخ ‌روز دار است!!!

گوگوش ( مصاحبه در صدای آمریکا)


خواندن ترانه های معترض و سیاسی مد شده بود.

(منظور ایشان این است که ، اگر ایشان ترانه ای با مضمون سیاسی و اجتماعی خواندند پیرو همان مد بوده است.)

ابی (مصاحبه در صدای آمریکا)

اگر منظور از فیلم های اجتماعی ، فیلم های سیاسی است باید بگویم من از آن پرهیز می کنم. برای اینکه فیلم های سیاسی تاریخ مصرف مشخصی دارند.

پا سخ عباس کیارستمی در باره نامه بهمن قبادی به سام هدی، گزارشگر رادیو فردا در دبی


نامه بهمن قبادی به عباس کیارستمی خط روشنی ست میان هنرمند متعهد و هنرمند نان به نرخ روز خور.
متن نامه را در این لینک می توانید بخوانید:
http://www.radiofarda.com/content/backgrounderfullpage/1884776.html

Thursday, November 19, 2009

یک لحظه هایی هست که خوب نیست وحتی اسمش دیگر بد هم نیست .

تنها هیچ است . خالی ِ خالی ...

این وبلاگ دیگر به روز نمی شود

Monday, November 16, 2009

تو نمی دانی
وقتی گلوله ها آواز می خوانند
قلب ها چگونه گل می دهند
مرگ چگونه می وزد ،
و السالوادر
چگونه گریه می کند

ایرج جنتی عطایی

Wednesday, November 11, 2009


شب اعدام رفیقان گل و نور و صداست


این همه جوخه ، این همه دار, این همه مرگ, این همه عاشق خفته در خون
این همه زندان ، این همه درد ,این همه اشك ,نعره هایت كو خاك گلگون ؟
خاك گل مردگی و قحطی و آفت زدگی
وطن تعزیه در مرگ و مصیبت زدگی
شب یاران ، شب زندان ,شب ویرانی ماست
شب اعدام رفیقان گل و نور و صداست
ایرج جنتی عطایی


Thursday, November 5, 2009







ما مبارزه مسلحانه را تایید میکنیم


خسرو گل سرخی و دانشیان: ما مبارزه مسلحانه را تایید میکنیم.....
۳۶ سال بعد: برخورد وحشیانه نیروهای انتظامی با مردم غیر مسلح، ما را مجبور خواهد کرد که از این ۲ مبارز پند بگیریم

Tuesday, November 3, 2009



کلمات ، آن قسمت نا نوشتهء زندگی من است . آن جاش که برای اولین بار « دوستت دارم » را شنیدم. آن جا که ترمینال شمارهء دو فرودگاه مهر آباد ، خبیصانه همه ما را از هم گرفت . هواپیما میان ابرها گم شد . آن جا که رفتیم . آن جا که نماندیم .
من با نوشتن تمرین نوشتن نمی کنم . می دانم هیچ گاه کتابی چاپ نخواهم کرد . می دانم نوشته هام ، دیگر ستون هیچ روزنامه ای را و صفحات هیچ مجله ای را پر نخواهد کرد . می دانم نویسنده شدن ، تنها یک رویای کودکانه بود و تمام . من با نوشتن زندگی می کنم ، خیال می بافم و از تو چه پنهان نفس می کشم آن وقت ها که بغض راه گلوم را می بندد و عصبانیت نفسم را بند می آورد .

. می نویسم برای آدم هایی که تحمل کردند سکوتم را ، بد خلقیم را ، بی حوصلگی های گاه و بی گاهم را . آدم هایی که صبح های بیهودگی ، توی دنیای واقعیم نبودند و آفریدم شان میان این همه کلمه ، روزمرگی .

شیوای نازنینم پرسیدی چرا می نویسم، از این همه است که می نویسم.