به چشمانت و سکوت های پیاپیت فکر می کنم.
تو از چشمای من خوندی که از این زندگی خستم
کنارت اونقدر آرومم که از مرگ هم نمی ترسم
تنم سرده ولی انگار تو دستای تو آتیشه
خودت پلکامو می بندی و این قصه تموم می شه
هنوزم می شه عاشق بود ، تو باشی کار سختی نیست
"هردم از این باغ بری می رسد"
تصمیم داشتم مدتی این وبلاگ را به روز نکنم ، اما پاسخ عباس کیارستمی به نامه سرگشاده بهمن قبادی و تشابه دفاعیه ایشان با سخنان گهربار سرکار خانوم شاه ماهی آواز " گوگوش" و آقای صدا " ابی " مرا تشویق کرد که تکه ای ازسخنان هر سه هنرمند متعهد و مردمی را برایتان اینجا بگذارم تا " شما خود حدیث مفصل بخوانید از این مجمل"
من ترانهی اجتماعی را دوست دارم و ترانهی اجتماعی میخوانم، دوست ندارم ترانهی سیاسی بخوانم چون ترانهی سیاسی، ترانهی تاریخ روز دار است!!!
گوگوش ( مصاحبه در صدای آمریکا)
خواندن ترانه های معترض و سیاسی مد شده بود.
(منظور ایشان این است که ، اگر ایشان ترانه ای با مضمون سیاسی و اجتماعی خواندند پیرو همان مد بوده است.)
ابی (مصاحبه در صدای آمریکا)
اگر منظور از فیلم های اجتماعی ، فیلم های سیاسی است باید بگویم من از آن پرهیز می کنم. برای اینکه فیلم های سیاسی تاریخ مصرف مشخصی دارند.
پا سخ عباس کیارستمی در باره نامه بهمن قبادی به سام هدی، گزارشگر رادیو فردا در دبی
. می نویسم برای آدم هایی که تحمل کردند سکوتم را ، بد خلقیم را ، بی حوصلگی های گاه و بی گاهم را . آدم هایی که صبح های بیهودگی ، توی دنیای واقعیم نبودند و آفریدم شان میان این همه کلمه ، روزمرگی .
شیوای نازنینم پرسیدی چرا می نویسم، از این همه است که می نویسم.