نشریه گل سرخ ترانه- یاران ایرج جنتی عطایی

نشریه گل سرخ ترانه- یاران ایرج جنتی عطایی
نشریه گل سرخ ترانه- یاران ایرج جنتی عطایی

نشریه ی خلاف جریان

نشریه ی خلاف جریان
نشریه ی خلاف جریان

Tuesday, August 24, 2010

شعری ! راسیستی و نژاد پرستانه و پر از خود بزرگ بینی ناسیونالیسم عظمت طلب آریایی از هادی خرسندی ! آدم میخواد روی هر چی شوونیسم و ناسیونالیسمِ بالا بیاره.

یک مشت گداي عرب از راه رسيدند

در ميهن پر رونق ما خانه گزيدند

با روضه و با روزه در اين باغ پر از گل

چون گاو دويدند و چريدند و خزيدند

با چوب و چماق وقمه و دشنه و چاقو

سر ها بشکستند و شکمها بدريدند

گفتند که اين منطق ؛ اسلام عزيز است

اينان که سيه کار تر از شمر و يزيدند

بستند ز نفرت در دانشکده ها را

استاد و مبارز همه در بند کشيدند

آنگاه به صحن چمن دانش و فرهنگ

هر جمعه چنان گلهء بز غاله چريدند

با چرک و شپش لشگر جرار گدايان

از سامره و کوفه و بيروت رسيدند

روزيکه جوانان وطن در صف پيکار

لبخند زنان ذائقه مرگ چشيدند

امروز سرافراشته درعين وقاحت

اين مرده خوران مدعي خون شهيدند

اينک همه با غارت اين مردم بدبخت

گويي شرف گمشده را باز خريدند

با زور و ريا کاري و دزدي و تقلب

بر قامت دين جامهء تزوير بريدند

موسيقي شان شيون مرگ است و گدايي

اين کوردلان دشمن شادي و اميدند!

کوته نظران قاصد دوران توحش

بر سقف جهان تار خرافات تنيدند

جز مفت خوري مرده خوري نوحه سرايي

مردم هنر ديگري از شيخ نديدند

اکنون که سفيهان همه در مسند جاهند

اکنون که فقيهان همه چر منگ و پليدند

در ميهن ما . منطق اسلام . چماق است

دزدان همگي پيرو اين دين مبين اند

هادي خرسندي





Sunday, August 22, 2010



اخیراً وزارت اطلاعات با استفاده از ایمیل های بعضی از فعالان شناخته شده ی دانشجوياد آزادي خواه و برابري طلب در تلاش برای ارتباط گرفتن مجدد و جاسوسی از فعالین سیاسی است، با توجه به اینکه پسورد این ایمیل ها در بازجویی ها به اطلاعات تحویل داده شده اند لذا از همه ی رفقا در خواست داریم از باز کردن این ایمیل ها جدا خودداری کنند، توضیح ضروری به سایر رفقا اینکه وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی با دسترسی به پرونده های فعالین و اطلاع از محرمانه ترین اطلاعات شخصی به راحتی در پوشش دوستان شخص به ارتباط گیری با او می پردازد
آدرس های وزارت این دو هستند
mag.pishahang.mag@gmail.com
pishahang.mag@gmail.com

Sunday, August 15, 2010


با محبت ؛ به خواهره ...

«مهر ماه های با شکوه تهران. اکتبر های سرد تبعید »

و داشت می درخشید .بعد نوشت : « دیشب ، یک عنکبوت ، با پاهای بزرگش ، کز کرده بود گوشهء دستشویی ! شراره نمی گذارد عنکبوت ها را بکشم . هرپاییز ، توی مهر ماه های تهران ، دوباره دلتنگ می شوم . دلتنگ شراره که دراز می کشید کنار شومینه و برایم حرف های قشنگ و خنده دار می زد و می خندیدیم . دلتنگ خانه که بوی باران می گرفت ، بوی برگ تازهء درخت ها .دلتنگ روزنامه های پهن زمین ، لیوان های گوشه و کنار خانه ، باد سرد نیمه شب ، کلاغ های اذان های گوش خراش دم صبح ، گنجشک های عوضی که سرو صداشان خوابم را حرام می کردند.

.

شراره گرفت عنکبوته را و انداختش بیرون از توی پنجرهء اتاق خواب . کسی این همه دلش نمی سوزد برای عنکبوت ها که شراره . یک لیوان دیدم که مانده بود زیر کاناپه ، دور از چشم مان و مورچه ها ، شکرش را با خود می بردند . گذاشتمش توی ظرفشویی و آب را باز کردم و شاهد غرق شدن مورچه های بیچاره شدم . بعد که خانه خالی شد از جانور های کوچک اضافه ، رفتیم خوابیدیم . دو تایی . من و شراره ... نوشتن عجیب لذتبخش است » ...

توی یکی از نامه هاش نوشته بود : « چیزی بگو که دنیا تا به حال نگفته باشد ! » همان وقت که می خواست بدرخشد . هی می نوشت و پاره می کرد و دوباره می نوشت . هی می نوشت و خسته نمی شد و دوباره می نوشت . یک کتاب کوچک جیبی چاپ کرد . داستان های ریزه میزه اش را توی پاورقی روزنامه ها خواند و لذت برد . تا خواهره توی یکی از نامه هاش ، که زیبا بود و نثر گیرایی داشت و شبیه دیگر نامه هاش نبود ، نوشته بود : « چیزی بگو که دنیا تا به حال نگفته باشد ! » و نامه را که تا ته خواند ، غمگین شد بی دلیل . رفت زیر دوش آب و بغض کرد و اشک نریخت اما . خواست بنویسد برای خواهره ... هیچی . هر چی خواست بنویسد نشد بس که تکراری بودند کلمات و عجیب رقت انگیز .و این شد فلسفهء تمام روزها و شب هایش . و پشت کرد به کلمات . نگذاشت بی پروا بریزند روی سفیدی کاغذ . تمام کلمات تکراری دنیا را پس زد و دنبال چیزی گشت که « دنیا تا به حال نگفته باشد . »و حالا پس از این همه سال ، لذت کوچک اتاق خواب ، راضیش نمی کرد و حتی لذت آواز خواندن ، وقت شستن ظرف های تلنبار شده که این همه دوست داشت . و لذت آب دادن به شمعدانی ها ، بوسه های هول هولی سر صبح ، نگاه کردن به زن توی آینه که با وسواس رژ لب می کشید روی لب های کوچکش . نگرانی از بیکاری این چند وقت ، نوشتن خرج های روزانه روی یخچال ... نه ! دیگر هیچ کدام راضیش نمی کرد .توی لباس تبعید ، که این همه زیبا بود ، درخشید ، اما نه آن جوری که خواندن کلمات پاورقی های روزنامه های الکی . و نه بی دلیل نوشتن ، توی کاغذ های سفید بی خط .

و حالا ، پس از این همه سال ، که شراره دیر کرده بود و ماه زیبا بود ، می شد دنبال یک تکه کاغذ ، همهء خانه را زیر و رو کرد بی نتیجه . می شد ، گمشده های قدیمی را ، دستخط این و آن را ، عکس های سه در چهار بامزهء حالا زرد شده را ، لا به لای کتاب های نیمه خوانده و مجله های سال های دور پیدا کرد .و حالا ، پس از این همه سال که هجوم کلمات خوابش را گرفته بود ، امانش را بریده بود و شراره هم دیر کرده بود و خانه سکوت بود و سکوت ، می شد نشست روی میز آشپزخانه ، با یک مداد کوچک نوک تیز ، غرق در بوی خاک باران خوردهء دم غروب ، داستان های تکراری نوشت توی اکتبر های تبعید . اکتبر های سرد و غمگین تبعید. و حالا ، پس از این همه سال که فقط دوسال و شش ماه است که شراره دیر کرده بود و قلبش می تپید از هیجان ، می شد توی یکی از صفحه های دفترچهء کوچک قرمز آشپزخانه ، قاطی دخل و خرج های روزانه ، قاطی دستور پختن خوراک اسفناج ، نوشت : « دیشب ، یک عنکبوت ، با پاهای بزرگش ، کز کرده بود گوشهء دستشویی


Monday, August 9, 2010

آدم خوارهااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا کثافت هاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا...
آخ علی........................

علی اعجمی دانشجوی دانشگاه تهران به 4 سال زندان محکوم شد

بنابه گزارشات رسیده به" فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" علی اعجمی دانشجوی دانشگاه تهران محکوم به حکم سنگین، غیر انسانی و غیر قانونی 4 سال زندان شد.


روز یکشنبه 17 مرداد ماه علی اعجمی دانشجوی رشته حقوق دانشگاه تهران به شعبه 15 دادگاه انقلاب برده شد و حکم سنکین و غیر انسانی 4 سال زندان توسط صلواتی رئیس دادگاه های فرمایشی ولی فقیه علی خامنه ای محکوم گردید.


صلواتی بر مبنای اتهامات واهی که بازجویان وزارت اطلاعات به آقای اعجمی نسبت داده بودند او را مورد محاکمه قرار داد . دانشجوی اسیر به اتهام تبلیغ علیه نظام به 1 سال زندان و اتهام تبانی علیه نظام به 3 سال زندان محکوم شد که جمعا به 4 سال حبس تعزیری محکوم شده است.


علی اعجمی از جمله دانشجویانی بود که در یورش خونین و مغول وار به خوابگاه دانشگاه تهران در سال88 دچار صدماتی شده بود. یورشهای وحشیانه و مغول وار به خوابگاه دانشگاه تهران به دستور احمدی مقدم و احمدرضا رادان شکنجه گر اردوگاه مرگ کهریزک صورت گرفت.


لازم به یادآوری است علی اعجمی دانشجوی دانشگاه تهران، 20 بهمن ماه با یورش مامورن وزارت اطلاعات دستگیر و به شکنجه گاه بند 209 زندان اوین منتقل شد. او پس از 100 روز بازداشت در بند 209 به بند 350 زندان اوین منتقل گردید.


صلواتی قاضی فرمایشی که در صدور احکام اعدام و اجرای آن علیه زندانیان سیاسی شهرت خاصی دارد و تا به حال تعدادی از زندانیان سیاسی توسط این جنایتکار علیه بشریت محکوم به اعدام شده اند که احکام تعدادی از آنها به اجرا در آمده است. این فرد همچنین احکام سنگین و ضد بشری علیه تعداد زیادی از فعالین سیاسی،دانشجویی،زنان و حقوق بشری را صادر کرده است.


فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،صدور احکام سنگین و غیر انسانی علیه فعالین دانشجویی را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی برای پایان دادن به جنایت علیه بشریت خواستار ارجاع پرونده نقض حقوق بشر این رژیم به شورای امنیت سازمان ملل جهت گرفتن تصمیمات لازم اجرا می باشد.




فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران


گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید:


کمیساریای عالی حقوق بشر


کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا


سازمان عفو بین الملل

Monday, August 2, 2010


بدرود خاطرات خوش من، بدرود مرد خوش لهجه ترانه ها، بدرود